ولنتاین
ولنتاینت مبارک ناز من چند روز بود درگیر خریدن یه ساعت واسه بابایی بودم به پیمان دوست بمشترکمون گفتم عکس چند تا ساعت و واسم فرستاد و از بینه اونا چند تا رو انتخاب کردم و گفتم بره نظر سیامک و غیر مستقیم بپرسه بالاخره یکی و انتخاب کردیم و دیشب بهش دادم کلی ذوق کرده بود مثله بچه ها دیدم صب ساعتش و برداشته که با خودش ببره به دوستاش پز بده خیلی حسسه خوبی بود از اینکه ساعتش و دوست داره تازه به جز ساعت هم دیشب بعد از شرکت رفتم با کلی زحمت _ که حالا بگذریم اسفناج و هیچ کس نداشت - از سبزی فروشی اسفناج خریدم و بدو بدو و خونه و تمیز کردم و اسفناج و پاک کردم و شستم و خورد کردم و یه غذای شیک و عالی درس کردم واسه بابایی __ ...
نویسنده :
رها
18:08